نویسنده: سید محمدهادی مجیدی




 


شیطان پرستی چیست؟

شیطان پرستی یکی از اعتقاداتی است که برخی به آن پیشینه هزاران ساله می دهند و دلیل آن را نیز پرستش هر موجود دارای قدرت، توسط مردمان هزاران سال پیش و یا در نظر گرفتن دو خدای ضد هم یعنی خدای خیر و شرّ می دانند.
سال های پس از رنسانس را می توان به سال های افسارگسیختگی جهان غرب در تمامی ابعاد فردی و اجتماعی و جنبه های متعدد منتهی به روابط انسانی توصیف کرد. پس از برداشته شدن یوغ تعالیم متعصب کلیسای کاتولیک از گردن انسان غربی، چند کنش عمده ی فکری و فلسفی شکل گرفت. یکی از آن جریانات، پرداختن به رویکردهای متفاوت به مسأله ی انسان و رابطه ی او با خدا است که زمینه های شکل گیری بسیاری از جریان های فلسفی را فراهم آورد. قرن ها بعد، یعنی در سال های آغازین قرن بیستم، برخی از عناصر فاسدالاخلاق با اتکا به گرایشات و نظریات توراتی و پروتستانی به صورت مخفیانه جریان «شیطان پرستی»را با ویژگی هایی همچون گناه گرایی، قتل، تجاوزات جنسی، هدم اصول اخلاقی، بی توجهی به مسائل توحیدی و... پایه گذاری کردند.
اگرچه فطرت خداجوی انسانی عاملی بازدارنده در تمایل یافتن تعداد وسیعی از افراد جامعه ی انسانی به این جریان شده است، لکن استفاده از موسیقی های جذاب و متنوع، انجام اعمال خارق العاده و دور از ذهن، تهی شدن انسانی غربی و عصر جدید از معنویت و اتصال به منبع فیض، موجبات گرایش افراد اندکی را به این گروه ها فراهم آورد.
نکته ی حایز اهمیت آن است که علی رغم عدم استقبال عمومی از عضویت در گروه های شیطان پرستی، آموزه ها و تعالیم گمراه کننده ای توسط ایشان و به وسیله ی ابزارهایی که در اختیار ایشان توسط قدرت های بزرگ سیاسی قرار گرفته، منتشر شده و می شود و این گروه ها در سراسر جهان همواره به عنوان کانون های فحشا و فساد شناخته می شوند.
سال 1960 را می توان به صورت جدی آغاز دور جدید حیات و فعالیت شیطان پرستان در آمریکا دانست. صرف نظر از انواع شیطان پرستی که طی سالیان متمادی در سرزمین های باستانی همچون یونان، عراق، ایران و... وجود داشته است.
شیطان پرستی، دنیایی را ترسیم می کند که هیچ روزنه ی امیدی برای آن متصور نیست. به همین جهت شیطان پرستی را جهان تاریک می گویند. شیطان پرستی، حقیقتی را جستجو می کند که در این جهان یافت نمی شود. خودکشی توجیهی اینگونه دارد: اگر بپرسی چرا خودت را می کشی؟ پاسخ می دهد: می خواهم به حقیقت برسم و حقیقت در این دنیا به دست نمی آید. عمده ترین نشان شیطان پرستی را در تجاوز و قتل به ویژه در تجاوز به کودکان و نوجوانان به همراه قتل آنان باید دید.

مکتب شیطان پرستی

شیطان پرستی حرکتی مکتبی، شبه مکتبی و یا فلسفی است که هواداران آن، شیطان را طرح و الگویی اصلی و وجود او را قبل از عالم هستی می پندارند. آنها شیطان را موجودی زنده می دانند که با وجوهی از طبیعت انسان اشتراکاتی دارد. شیطان پرستی را در گروه «راه چپ» مخالف با «راه راست» طبقه بندی می کنند. شیطان پرستی به جای اطاعت از قوانین خدایی یا قوانین طبیعی و اخلاقی، عموماً بر پیشرفت فیزیکی خود با راهنمایی های موجودی مافوق یا قوانینی فرستاده شده از ماورا تمرکز دارد. به همین دلیل بسیاری از شیطان پرستان معاصر از باورها و گرایش های ادیان گذشته اجتناب می کنند و بیشتر گرایش های خودپرستانه دارند. به گونه ای که خود را در مرکز هستی و قوانین طبیعی می بینند و مکتب آنها بیشتر شبیه به مکاتبی چون ماده گرایی(1) یا خودمحوری و جادو محوری هستند. به هر حال بعضی شیطان پرستان به طور داوطلبانه بعضی از قوانین اخلاقی را انتخاب می کنند. این یک جریان وارونه سازی را نشان می دهد. بر این مبنا شیطان پرستان به دو گروه اصلی شیطان پرستان فلسفی و شیطان پرستان دینی تقسیم بندی می شوند. در دهه 1960 شیطان پرستی توسط سرمایه داران یهود مورد حمایت قرار گرفت و چند گروه شیطان پرست در انگلستان و ایالات متحده آمریکا به وجود آمد که معروف ترین آنها تشکیل «کلیسای شیطان» در شهر سان فرانسیسکو می باشد. امروز دیگر صلیب های وارونه، ستاره پنج پر، 666، صورتهای نقاشی شده، ماسک های حیوانات درنده شاخ دار، برهنه پوشی ... تنها نشانه ها و سمبل های شیطان پرستی نیست. عمده ترین نشانه شیطان پرستی را در تجاوز و قتل به ویژه در تجاوز به کودکان و نوجوانان به همراه قتل آنان باید دید. شیطان پرست ها موظفند همیشه خشم و نفرت خود را نسبت به مسیح و سایر مقدسات اعلام کنند.

تاریخچه ی شیطان پرستی

عده ای شیطان پرستی را آیینی مدرن و نهایتاً مربوط به قرن 15-16 میلادی می دانند. شاید بتوان تاریخچه ی شیطان پرستی را به قرون اولیه ی پیدایش آدمی نسبت داد. شواهد تصدیق می کنند که شیطان پرستی در نواحی آمریکای لاتین، آمریکای جنوبی و آفریقای مرکزی به قرن ها قبل از میلاد مسیح برمی گردد و قبایلی که آثاری از آنها باقی مانده است، این احادیث را تصدیق می کنند. در اکتشافات به دست آمده در آمریکای جنوبی، یکی از قبایل این قاره که اعتقاد به خوب و بد داشتند، شیطان را پرستش می کردند و حتی قربانی هایی از انسان به شیطان هدیه می کردند. مکان های انجام مراسم قربانی هنوز وجود دارد و اجساد مومیایی به دست آمده و نوع کشته شدن ها نشانگر قربانی شدن این انسان ها که بیشتر زنان هستند، است. در آفریقای مرکزی، در قبایلی که معروفترین آن قبیله "اوکاچا" می باشد، شیطان به عنوان قدرت مطلق زمین و آسمان و پدید آورنده ی آن و خدای خشم و نفرت پرستش می شود. شیطان پرستی در زمان پیدایش زبان و خط و زمان مادها، سومریان، بابلیان و... نیز ادامه داشت تا در قرون 14 و 15 میلادی شیطان پرستی نوین به وجود آمد. موضوعی که امروزه درباره ی شیطان پرستی قدیمی وجود دارد و در برخی کتاب ها دیده می شود، به این مطلب برمی گردد که اصولاً شیطان را کلیسا به وجود آورد تا تمام بدی ها و پلیدی ها را به آن نسبت دهد تا هم خدمتی به بشریت کرده باشد که آنها بتوانند گناهان را از خود دور کنند و جادوگران را نیز که در قرون وسطا از قدرت زیادی برخوردار بودند، با عنوان جادوگران سیاه، به عنوان پیروان شیطان معرفی کند و قدرت آنها را کم کند.

معنای شیطان پرستی

شیطان پرستی به معنی پرستش شیطان به عنوان قدرتی فوق العاده قوی و بسیار قویتر و موثرتر از نیروهای خوب دنیوی همچون خدا است. در شیطان پرستی، شیطان به عنوان نماد قدرت و حاکمیت بر روی زمین، قدرتی به عنوان برترین قدرت دو جهان موردتوجه و پرستش قرار دارد و دنیایی که به عنوان دوزخ برشمرده می شود را قانونمند می کند. در شیطان پرستی، غیر از استفاده از شیطان به عنوان قدرت تاریکی و قدرت مطلق، از نیروها و اجنه و روح های پلید و شیطانی نیز برای رسیدن به اهداف استفاده می شود؛ و درنهایت معنای شیطان پرستی؛ پرستش قدرت پلیدی است.
به طور کلی دو تعریف برای گروه های شیطان پرستی در نظر افراد وجود دارد:
تعریف اول: هر گروهی که شیطان را به عنوان خدا قبول داشته باشد و آن را عبادت کند، که معمولاً از آن به عنوان الهه ی سیاه یاد می شود و آن را منتسب به طبیعت"حقیقی" انسان می دانند.
تعریف دوم: گروه هایی که از دین مسیحیت تبعیت نکرده و یا عیسی را با خصوصیاتی که در دین مسیح تعریف شده است، قبول ندارند. این تعریف معمولاً توسط بنیادگرایان مسیحی مورد استفاده قرار می گیرد و بر مبنای این تعریف بسیاری از گروه ها را شیطان پرست می نامند.

مبدا شیطان پرستی

در گذشته انسان در برابر هر چیزی که قدرت مقابله با آن را نداشت و از درک آن عاجز بود، تسلیم می شد و سجده می کرد. شیطان پرستی قدیمی براساس سنت های خداپرستی و شیطان پرستی واقع نشده است. بلکه آنها برای اینکه در مقابل قدرتی بزرگ سجده کنند و مسلماً این قدرت در شب از عظمت مخصوصی برخوردار بوده است، به ستایش و پرستش موجودی فوق طبیعی و دهشتناک با قدرتی فوق العاده، می پرداختند که مبدأ شیطان پرستی قدیمی را به وجود آورد.
شیطان پرستی جدید را تعدادی از نجیب زادگان انگلیسی به راه انداختند، برای اینکه از قدرت شیطان و قدرت تاریکی بهره ببرند و پس از آن مراسم شیطان پرستی نوین برگزار می شود. در حقیقت شیطان پرستی نوین در انگلستان و در حدود قرن 15-16 میلادی به وجود آمد. البته تغییرات بسیاری نسبت به شیطان پرستی قدیمی و قرون وسطایی داشت؛ اما به هر حال استفاده از قدرت شیطان همچنان باقی مانده است.

پی نوشت ها :

1.ماتریالیسم به معنای ماده گرایی فلسفی است. این مکتب در مقابل ایده آلیسم مطرح شد. شاخه های مهم آن ماتریالیسم مکانیکی و ماتریالیسم دیالکتیک می باشد. ماتریالیسم مکانیک را فویرباخ بنیانگذاری کرد و ماتریالیسم دیالکتیک را مارکس.

منبع مقاله :
مجیدی، سید محمدهادی، (1389)، جن، شیطان، روح در نگاه عارفان بزرگ، تهران: ماشی، چاپ دوم